Friday, December 17, 2010

12/17/2010

مدرک تحصیلی سند آزادی است.
اگزیستانسیالیسم: جریان فلسفی و ادبی است که پایه آن بر آزادی فردی، مسوولیت و نیز نسبت گرایی است. از دیدگاه اگزیستانسیالیستی، هر انسان، وجودی یگانه است که خودش روشن کننده سرنوشت خویش است.
من می‌اندیشم پس هستم.
من طغیان می‌کنم پس هستم.
چهار مفهوم بنیادین را در اگزیستانسیالیسم برجسته کنیم. : امکان ناضرور یا تصادفی بودن هستی، آزادی ،مسوؤلیت و اصالت
بگانه حالتی که ما آزاد نیستیم این است که آزاد باشیم که آزاد نباشیم.
اصالت وجود ملاصدرا به معنای این است که انسان (و تنها انسان) است که نخست موجود می‌شود و سپس خودش ماهیت خودش را می‌سازد.
با مفهومی بنام زمان روبرو هستیم که با خودش تغییر رو داره یا در مسیر تکامل و یا تنزل ، دوران های خیلی کوتاه، تنزلی –ست، ولی به هر حال سیستم به میزان فشاری که می آورد احتمالا" جهش ها بیشتر می شود...... در جاهایی رستاخیزهایی ممکن است که قبلا" گورستان هایی در آنجا وجود داشته، تا بالاخره از دل این قبرها مرده ها بیرون بیایند.
-------------------------------------------------------------------------------------------------
در جاهایی رستاخیزهایی ممکن است که قبلا" گورستان هایی در آنجا وجود داشته، تا بالاخره از دل این قبرها مرده ها بیرون بیایند....با مفهومی بنام زمان روبرو هستیم که با خودش تغییر رو داره یا در مسیر تکامل و یا تنزل ، دوران های خیلی کوتاه، تنزلی –ست، ولی به هر حال به میزان فشاری که می آید، احتمالا" جهش ها بیشتر می شود. دکتر هولاکویی
-------------------------------------------------------------------------------------------------
اگر کسی خوشحاله از اینکه به جایی رسیده، پس یک چیزی در جهان بهتر شده و این، کافیست.
هنر وقتی ارزش داره که کسی بابتش پول بدهد.
دو لغت با اهمیت : صبر و فرصت.
صبر............................................فرصت.
بدترین پاداش یک استاد این است که شاگردانش تا ابد در حال شاگردی وی باقی بمانند . ( نیچه )
-------------------------------------------------------------------------------------------------
در من چه می گذرد آن زمان که جهان در گذر است؟ (زمان از قبل و بعد از ما کار خودش را می کند....مهم اینه که در من چه می گذرد.)
Life in Equilibrium
زندگی ، حیات یعنی تعادل .... تشنه ایم، آبی می نوشیم..... .
مسئله اساسی داشتن نیست، بلکه بودن است.
ما تلاش و کوششمان را می کنیم نتیجه هرچه بود می پذیریم...ما نتیجه را نمی توانیم تغییر بدیم.
روزی زندگی رو بردید که مردم شما را کمتر از اون چیزی بدانند که هستید و بدبختی شما روزی شروع می شود که مردم شما را بیشتر از اون چیزی بدانند که هستید - یا خودتان می خواهید که اونجا باشید.
-------------------------------------------------------------------------------------------------
هر کسی خودش را از دیگران کمتر و یا بیشتر ، بالاتر و یا پایین تر بدونه، یک بدبخت، بیچاره، ابله، نادان و گرفتار است.
نفرین....دوران این اراجیف به سر آمده..نه دنیای ما دنیای بی قانونی است و نه خدایی احمق در آن بالا نشسته.
دو عامل بردگی، احترام و اطاعت است...من چه احترامی نسبت به دیگری دارم و چه اگر دیگری بزرگ باشد یا کوچک...ملاک ما خوب و بد ، و حرف درست و غلط است نه سن و سال .
حرمت مسئله انسانیت-ه نه احترام.........حرمت یعنی من خوبم تو هم خوبی.
همه افراد بشر آزاد به دنیا می آیند و از لحاظ حیثیت و حقوق با هم برابرند.
-------------------------------------------------------------------------------------------------
نذری دادن یا رشوه دادن به خدا....هیچ معنایی در دنیای امروز ندارد.
انسان یک موجود آزاد و مسئول است.
------------------------------------------------------------------------------------------------- برابری ، برادری، بردباری، به زیستی
زندانبان از زندانی زندانی تره
-------------------------------------------------------------------------------------------------
مثلث نکبت: 1) اضطراب 2) خشم 3) افسردگی
مثلث رحمت : 1) واقعیت 2) مسئولیت 3) اخلاق
انسان موجود فیزیکی و مادی مانند بقیه عناصر طبیعت (واقعیت) ........... باید با مسائل به صورت واقع بینانه روبرو شدو نمی توان نفی پرسش های فلسفی نمود چون اینها نوعی واقعیت های ذهن انسان است.
حقیقت انسان + جلوه های روحانی
اگر خدا را همه خوبی ها بدانیم، اصول اخلاقی که باید ها در کنارش است، یعنی عدالت، محبت، آزادی، حقیقت و حرمت و حیثیت انسانی –ست...... پرستش خدا یعنی پرستش تمام خوبی هاست یعنی عدالت..حال در پرتو این نور به درک واقعیت و حقیقت و مسئولیت پرداختی هیچ مشکلی نیست اما اگر .....ه
هر چیزی به ذهن من و شما می آید یا اندازه من و شماست و یا کمتر از من و شماست، برای همین است که هیچگاه در مورد خدا نمی توان نظری داد.
مسئله علم درست و غلط بودن است نه خوب و بد.
گرفتاری ما جاییست که عده ای نور حقیقت را آوردند و باهاش مردم و جامعه و جهانیان را آتش زدند.
اکثر مردم باورهای مذهبی، روحانیت و اخلاق رو از دو عامل آورده اند، ترس، جهل و نادانی.
بسیار مردمی که از کشته شدن در راه وطن سخن می گویند، واقعا" هدفشون کشتن دیگران است
رشد اخلاقی مردم هیچ وقت از عقل آنها بیشتر نیست، ممکن است که کمتر باشد و یا هم سطح ولی بیشتر نیست.

No comments:

Post a Comment