Thursday, December 16, 2010

16/12/2010

امروز موفق به گرفتن آفر لتر از یو اس ام شدم، از 27 دسنبر کلاسها شروع میشه

--------------------------------------------------------------------

وقتی حروف جمع می شوند کلمه را به وجود می آورند و وقتی کلمات با هم جمع می شوندجمله را به وجود می آورند.

در جامعه ابران انسان باید خودش بیاموزد چون کم پیش میاد شما آموزگاری پیدا کنی که، صمیمانه و ...

کار کشاورزی یکی از مقدماتش آماده کردن زمین است. من هم در ادبیات همین کار را کردم


------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

محمود دولت آبادی نویسنده معروف معاصر در سال ۱۳۱۹ در دولت آباد سبزوار (بیهق قدیم) متولد شد

--------------------------------

از کتاب «نون نوشتن»

در واقع نداشتن استاد و راهنما و ابراز آن از طرف من، نه تنها افتخار نیست، بلکه بیان این نکته از طرف من اکنون نیز چون همیشه توأم با غبن و تأثر است. چون من در تمام عمرم به جست‌وجوی آموختن بوده‌ام و حتی به دیدن کسانی که فکر می‌کرده‌ام ممکن است بتوانند چیزی به من بیاموزند رفته‌ام. اما از ایشان و در ایشان چیزی به‌جز حقارت و خودپسندی و تنگ‌نظری نیافته‌ام...» «من در زندگانی ادبی‌ام هیچ استادی نداشته‌ام و در آینده، به‌خصوص پس از مرگم نیز هیچ ‌یک از کسانی که امروزه به‌نحوی خود را کبّاده‌‌کش ادبیات معاصر حساب می‌آورند، حق ندارند برای من و در مرگ من اشک تمساح بریزند...» «آن‌چه که ما کم داریم، مردان و زنانی هستند که اندیشیدن را جدی گرفته باشند. اندیشیدن باید به مثابه یک کار مهم تلقی بشود. اندیشه ورزیدن.بند زبان را ببندیم و بال اندیشه را بگشاییم. نویسنده نباید فقط در بند گفتن باشد. برای گفتن همیشه وقت هست، اما برای اندیشیدن ممکن است دیر بشود. چرا یک نویسنده نباید مغز خود را برای اندیشیدن و برای تخیل تربیت کند؟» «هنگامی بود که مست خلاقیت چنان بودم، نخست نگران کارم بودم و سپس نگران زندگی‌ام! اما اکنون... اکنون مدتی می‌گذرد که فرو نشسته‌ام؛ مستی در من فرو نشسته است و به آسمان، به درختان، به آب رودخانه و خاک نگاه می‌کنم، اما لابد جور دیگری نگاه می‌کنم. به خصوص به زمان می‌نگرم، و گذر زمان را فقط حس می‌کنم، نه فقط می‌بینم، بلکه می‌توانم آن را بشناسم. تمام گذشته در ذهنم فشرده و چکیده شده است، و تمام آدم. آدم که در جوهر همانی‌ست که بوده است و همانی است که خواهد بود که هست. این معنا توضیح وسیع و عمیق می‌طلبد، اما من نیازی به حجت و دلیل نمی‌بینم. چنین است و نمی‌دانم.

------------------------------------

آثار وی عبارتند از :« ته شب (داستان )؛ هجرت سلیمان و مرد (مجموعه داستان) ؛لایه های بیابانی (مجموعه داستان) ؛ آوسنه بابا سبحان (داستان بلند) ؛ تنگنا (نمایشنامه ) ؛ باشبیرو ( نمایشنامه ) ؛ گاواره بان (داستان) ؛ ناگریزی و گزینش هنرمند ( مجموعه مقاله ) ؛ عقیل عقیل ( داستان ) ؛ موقعیت کلی هنر و ادبیات کنونی ( مجومعه مقاله ) ؛ دیدار بلوچ (سفرنامه) ؛ کلیدر ( رمان) ؛ جای خالی سلوچ ( رمان) ؛ ققنوس ( نمایشنامه ) ؛ آهوی بخت من گزل ( داستان) ؛ ما نیز مردمی هستیم ( گفت و گو ) ؛ کارنامه سپنج ( مجموعه داستان و نمایشنامه ) ؛ مجموعه مقالات دو جلد و روزگار سپری شده مرد سالخورده ( رمان)ه

-----------------------------------------------------------------

سینمای خوب، فیلم هایی که مونتگومری کلیفت در آن به ایفای نقش می پرداخت. هنرپیشه سینما و تئاتر، چهار بار نامزد دریافت جایزهٔ اسکار، سه بار به عنوان بهترین هنرپیشهٔ نقش اول مرد و یک بار به عنوان بهترین هنرپیشهٔ نقش مکمل انتخاب شد.)

Edward Montgomery Clift (October 17, 1920 – July 23, 1966) was an American film and stage actor.

Destiny of a Man directed by Sergei Bondarchuk, adaptation from the novel by Mikhail Sholokhov.

امور زندگی وارد ذهن نویسنده می شوند.... در ذهن نویسنده ورزیده می شوند و بعد بر روی کاغذ می آیند.

تخلیه روستا ها و پر شدن شهر های ایران که تاثیرات این جابجایی تعیین کننده سیاست نیز بوده.... یعنی یورش تفکر روستایی با فیزیکال روستایی به شهر ها و تحمیل تفکر روستایی کلاستیک به تاریخ، ما الان در چنین موقعیتی هستیم و آنچه از تناقض در جامعه ما دیده می شود محصول این تفکر سنتی-ست با مقوله مدرنیته و شهر نشینی.

نویسنده فرصت پرداختن به مسائل گذرا را ندارد...من بیانگر تناقضات جامعه ایران هستم...

---------------------------------------------------------------------------------------

هر انسانی در این جهان یک ریشه ای داره، یک دودمانی داره و با اون دودمان است که در جهان هست. حرف ما با نظام های سیاسی حاکم بر ما این است، ما با دودمان خودمان در جهان می تونیم باشیم. شما چرا دارید دودمان ما رو خراب می کنید.

تاکید بر روی قانون مهم ترین اصل زندگی شهروندیست، چون قانون است که می تونه از زندگی شهروندان دفاع کند.

سخن گفتن خوب و آوای نرم.............

No comments:

Post a Comment